جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

آگاهی از اینکه کدام استاد، راهب، یا کشیش، حقیقی هستند، قسمت ۱۰ از ۱۰

2024-08-21
Lecture Language:English
جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
برخی راهبان فقط از پول مؤمنان استفاده می‌کنند، پولی که با عرق و اشک به‌دست می‌آورند، به نفع جسم یا آسایش خودشان یا حتی آن را به بستگانشان می‌دهند، به شیفتگان شان یا هر چیزی، و در چنین تجملاتی پنهان‌ می شوند. این خوب نیست. برای آنها اصلاً خوب نیست و برای آن مؤمنان اصلاً خوب نیست که این را ببینند، چون ایمانشان را به تعالیم بودا و مسیح مقدس از دست می‌دهند.

Media Report from Aljazeera – July 31, 2013, Reporter: رسوایی‌ها و اتهامات تقلب به سطح جدیدی کشیده شده است، درمورد "وایرافون سوکفون" که در ویدئویی در یک جت خصوصی دیده شده، با پوشیدن لباسهای طراحان معروف، باوجود اینکه عهد یک زندگی ساده به‌عنوان یک راهب را بسته. او همچنین به پولشویی و انباشتن ده‌ها میلیون دلار دارایی متهم شده است. از آن زمان پرونده‌های دیگری نیز وجود داشته که موجب شده از درون مجمع راهبان تحقیقاتی انجام شود. برخی مانند "فرا پایوم کالایانو" دیگر نمیتوانند تحمل کنند و تصمیم گرفته‌اند که صحبت کنند. محوطه بزرگ معبد و صومعۀ او شامل یک مزرعه است. او شغل ایجاد می‌کند و از درآمد مزرعه برای اداره یک یتیم‌خانه و بازگرداندن پول به بودیسم استفاده می‌کند. او می‌گوید قرار است این گونه باشد.

Phra Payom Kallayano: اگر راهبان از پول سوءاستفاده کنند، به جهنم خواهند رفت. شما یک راهب در نقش راهب هستید. نیازی به تجمل ندارید.

چه برسد به صحبت دربارۀ بسیاری از آزارهای فیزیکی دیگر: آزار و اذیت کودکان، زنان و حتی مردان در موقعیت‌های آسیب‌پذیر که بی‌دفاع هستند. این خیلی بد است. و وقتی این موضوع مطرح میشود، آن را به گردن دیگران می‌اندازند، مانند "تران تام" یا "روما". او خودش این کمک‌ها را با دست خودش می‌گرفت، اما وقتی شخص دیگری فهمید که آنرا برای دیگران استفاده نمیکند او آن را به گردن راهبان و راهبه‌های جوان بیچاره‌ای انداخت که تازه وارد شده بودند و هیچ چیزی نمی‌دانستند. تا "تران تام" یا همان "روما" بتواند در تجمل زندگی کند، آزادانه به آزار دیگر مومنان بپردازند! درضمن، اسم "تران تام" به معنی "روح دنیوی" در زبان آولاکی (ویتنامی) است!!! چقدر در خور و متناسب.

تران تام یا روما واقعاً یک شیطان است مبدل شده به شکل یک انسان، که از نام من برای سرقت و کشتن مردم، از نظر فیزیکی و معنوی استفاده میکند. او سخت تلاش می‌کند تا مانع این شود که مردم از تعالیم حقیقی مطلع شوند؛ تا به شیطان خدمت کنند، برای منفعت خودش!!! امیدواریم که قانون کمک کند و او را از ادامه به آسیب رساندن به بیگناهان متوقف کند، و همه وب سایت ها تمام سایت های مرتبط او را متوقف کنند و همه صحبت ها و فعالیت های او در اینترنت را حذف کنند. ستایش بر بوداها!!!

خب، شما می‌توانید بلافاصله ببینید که چه کسی خوب است، چه کسی بد است، با این نوع اعمال. او خیلی خوب صحبت می‌کند، انگار که در مورد کارما و "سه جهان" و این جهان می‌فهمد، و اینکه شما نمی‌توانید از آن فرار کنید. اما خود او، "تران تام"، روما، برعکس عمل کرد. او پول‌ها را با دستهای خودش می گرفت. و بعد آن را به گردن راهبان و راهبه‌های جوان و بیچاره و بی‌گناه انداخت که تازه وارد شده‌اند، زیرا او آنها را فریب داده و جذب کرده. پس قضاوت بسیار آسان است که هرکسی کیست. امیدوارم هیچ‌جا چنین راهبی پیدا نکنید. او لباس راهبان را می پوشد، اما تمام این کارها را انجام می‌دهد، اعمال بد، مانند دزدی. این واقعاً دزدی در روز روشن تمام دنیاست. و بسیاری از مردم هنوز این را درک نمی‌کنند. آنها آن را دیدند، اما زیاد به آن فکر نکردند. آن را شنیدند، آنرا می دانند، اما همچنان پیش او می مانند و این نوع راه بد، الگوی بد را دنبال می کنند.

Testimony by a former victim of Ruma Trần Tâm: استاد محترم و تیم عزیز سوپریم مستر تلویزیون، ۳۲ سال از زمانی که از استاد تشرف گرفتم می گذرد. امروز می خواهم درمورد سخنان استاد در مورد این شیطان، بنام تران تام، شهادت بدهم. من این داستان را برای چندین دهه مخفی نگه داشته ام، زیرا او گفت: "آبروی مسنجر در دست تو است." در سال ۱۹۹۶، هنگامی که او به آولاک (ویتنام) بازگشت و خود را بعنوان عنوان یک مسنجر کوان یین معرفی کرد، من در گروه آموزشی استاد شرکت کردم. در آن زمان من فقط۲۰ سال داشتم. او در نیمه های شب مرا به اتاق شخصی خود فراخواند و به من تجاوز همجنس گرایانه کرد. من از نظر روحی ویران شده بودم زیرا فکر میکردم که یک مسنجر استاد باید یک قدیس شریف باشد، اما او مرتکب چنین عمل پست وحشتناکی شد. اما به دلیل ایمان مطلقم به استاد، طوری رفتار کردم که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و در گروه آموزشی استاد به کار ادامه دادم. و بعد از آن، بارها همین کار را با من کرد و به من دستور داد که چیزی نگویم. در مورد ادعای او مبنی بر اینکه استاد جانشینی را به او واگذار کرده است، بخاطر عبارتی است که از شعر «وصیت من» استاد برگرفته که در آن نام او آمده است: «این دنیا چیزی برای ارائه به من ندارد... Rời cõi trần tâm..."

(یادداشت استاد: آن فقط یکی از اشعار من بود، هیچ ربطی به او نداشت، کلمه تران تام در اینجا یا هر جای دیگر کوچک نوشته شده، معمولی، نه مانند یک اسم، و [در شعرم] این معنی را دارد: فقط دنیوی، قلمرو دنیوی، این دنیا. اگر یک اسم بود، باید با حروف بزرگ نوشته می شد (Tr… Ta...)!! من هرگز او را به آولاک (ویتنام) نفرستادم تا یک مسنجر کوان یین باشد؛ یک شخص‌ متاهل با بچه و زن نمی تواند این مقام را داشته باشد، فقط راهب یا راهبه می تواند مسنجر باشند. او واقعاً یک کلاهبردار است. چنین کاری، غیرقانونی هم هست!!! او هرگز در این مورد از من نپرسید. هیچ کس درمورد این اسم و همه خرابکاری های مربوط به آن چیزی به من نگفته بود!!)

وصیت نامه من، شعر نوشته شده توسط استاد اعظم چینگ های (وگان) در سال ۱۹۷۹، در آلمان به زبان انگلیسی. ترجمه شده توسط ویرایشگران از مجموعه اشعار "خاطرات گم شده" شرکت چاپ جیاهوآنگ در تایوان (فورموسا)

M[استاد] گفتند: این شعر زمانی نوشته شده که ایشان هنوز در دنیا بودند و در آلمان نامزد داشتند، خیلی قبل تر از زمانی که ایشان خانه را بخاطر روشن ضمیری ترک کنند. کسی این شعر را نمیشناخت، قبل از اینکه ایشان بعنوان استاد اعظم چینگ های معروف شوند و اصلا ربطی به قبل و بعد شغل ایشان ندارد. چه برسد به اینکه درمورد یک تران تام، قلابی منفعت طلب باشد!!!!! او از آن استفاده کرده تا افراد بیگناه آسیب پذیر را با نیت شیطانی اش گول بزند!!!

اگر فردا بمیرم تمام دارایی های من مال تو می شود. تو نزدیکترین فرد به من هستی هیچ کس دیگری در تمام دنیا نیست! اینجا وصیت نامه ام را می نویسم، دستانم می لرزند، قلبم بشدت می تپد! آقای فلانی... به این نام، او وارث ارثیه است. اثر انگشت روی هر چیزی که دارم، بجا میگذارم با اشتیاقی آکنده از درد. این است لیستی از اموال من: چند لباس شایسته، یک گاوصندوق خالی، اشعار و کتابهایی که یک بار هم چاپ نشده اند، هیچ الماس و هیچ جواهری! اما شعرهای من مهم هستند! عزیزم لطفا همه را نگه دار. آنها برای تو نوشته شده اند، از شبهای بی خواب و رویاهای ازهم گسیخته! میتوانی مطمئن باشی که من خوشحالم. با ترک این دنیا، قلب من هیچ ندامتی همراه با دلبستگی ندارد (*در زبان اصلی) این دنیا چیزی برای ارائه به من ندارد، (*توجه کنید که در نسخه‌ی اصلی انگلیسی شعر تران ترام اصلا وجود ندارد) از روزی که تو رفتی؛ زندگی، خزیدن به سمت دره مرگ. می دانم، غیرعاقلانه و بی فایده است، مزخرف و احمقانه است، می دانم! اما قلب من، قلب من هم، متعلق به توست!... میتوانی آنرا با ارثیه نگه داری، اگر فردا بمیرم، اگر زود بمیرم، چه فرقی دارد، یک روز بیشتر یا یک سال کمتر؟ چه کسی اهمیت میدهد

این شعر و اشعار بیشتری از استاد اعظم چینگ های را میتوان در سایت زیر رایگان دانلود کرد SupremeMasterTV.com/Poems و همچنین از این وبسایت SMCHBooks.com

Testimony by a former victim of Ruma Trần Tâm: در سال نو چینی در همان سال، او (تران تام)، سفری را با گروهی از مردان و زنان جوان با گروهی از مردان و زنان جوان سوار بر بیش از ۲۰ موتور از لانگ کان به دلتای مکونگ ترتیب داد. وقتی به استان «لانگ آن» رسیدند، دو دختر با وانتی که در جهت مخالف حرکت می کرد، تصادف کردند و بلافاصله جان باختند. با این حال، او بی تفاوت ماند و به سفر ادامه داد. امروز من رسماً قسم می خورم که همه اینها درست است. استاد به ما می آموزد که درمورد دیگران بد صحبت نکنیم، اما اکنون استاد می گویند: "مردم جهان باید بدانند"، بنابراین من شهادت می دهم تا در مورد این شیطان بیشتر فاش شود. باشد که استاد برای همیشه در این زمینِ زیبا بمانند. برای تیم سوپریم مستر تلویزیون آرزوی سلامتی و رحمت الهی دارم. شاگرد شما، (...) از آولاک (ویتنام)

Testimony by a former follower of Ruma Trần Tâm: استاد اعظم چینگ های عزیز با کمال احترام به شما عزیزترین و مهربانترین استاد تعظیم میکنم. من (...)، از آولاک هستم. من اخیراً توسط استاد تشرف گرفتم. اما قبلاً از تران تام تشرف گرفته بودم. من می خواهم تجربه شخصی خود را پس از دریافت تشرف از هر دو نفر به اشتراک بگذارم. امیدوارم آنچه در اینجا بازگو می‌کنم، روح‌های ضعیف، گمراه، نادان و کوری را که از تران تام پیروی کرده‌اند، بیدار کند، مثل من که زمانی از او پیروی میکردم. پس از تشرف با تران تام: زندگی بیرونی من به تدریج رو به زوال رفت؛ شغلم را از دست دادم و خانواده ام از هم پاشید. من نه تجربه های درونی داشتم و نه برکتی که آنها وعده داده بودند. برعکس، از زمان دریافت تشرف از استاد اعظم چینگ های (به طور دقیق تر، از زمانی که مطالعه تعالیم ایشان را شروع کردم)، زندگی من شروع به تغییر بسیار مثبت کرد، هم از نظر مادی و هم معنوی. اکنون من شغل باثباتی دارم؛ همچنین برای فرزندانم ترتیبی داده شده که مکان خوبی برای تحصیل داشته باشند. من خوشبین تر شدم و احساس می کنم هر روز پر از معجزه است. از نظر معنوی نیز تجربیات درونی زیادی با نور و صوت درونی (بهشتی) داشتم. یک بار در مدتی که در حال مطالعه تعالیم برای آماده شدن برای تشرف توسط استاد بودم مدیتیشن میکردم و فقط نام استاد را ذکر میگفتم، نه پنج اسم مقدس را (چون اسم های مقدسی که طرف مقابل آموزش میدهد، قدرتی ندارند)، و یک چشم سفید روشن دیدم. در فرصتی دیگر، استاد مرا به دیدن سیاره دیگری برد. و در رویاهایم بارها استاد را ملاقات کردم. من از استاد بی نهایت سپاسگزارم و حس میکنم خیلی خوش اقبالم. بزرگترین خوشبختی در زندگی من این است که شاگرد استاد باشم. من استاد را دوست دارم و دعا می کنم که بوداها، بودیساتواهای ده جهت و بهشت، استاد را برای انجام مأموریتشان حمایت کنند. امیدوارم که مردمِ گمراه شده بتوانند برگردند، با استاد روشن ضمیر بزرگ واقعی ملاقات کنند، با بودای زنده واقعی که مدت‌هاست به دنبالش بوده‌اند. با تشکر از شما تیم سوپریم مستر تلویزیون که این فرصت را به من دادید تا این تجربه را به اشتراک بگذارم.

Testimony by a former follower of Ruma Trần Tâm: من یک رهرو از آولاک (ویتنام) هستم، و قبلاً از تران تام، تشرف گرفتم، اما اکنون از استاد اعظم چینگ های تشرف گرفتم. من می خواهم تجربیات خود را به اشتراک بگذارم، به امید بیدار کردن روح های بی گناهی که از سر ناآگاهی، از استاد جعلی، تران تام، پیروی کرده اند. در طول مدتی که با تران تام تمرین می کردم، تجربیات بسیار ترسناکی داشتم. بعد از یک مدت تمرین، زندگی من بهتر نشد بلکه بدتر شد. بسیاری از رهروان جدید در ابتدا بسیار جذاب به نظر می‌رسیدند، اما با گذشت زمان، رنگ پریده، بیمار شدند و می مردند. در مراقبه ام فقط تصاویر تاریک و ترسناکی مثل ارواح میدیدم. من هرگز نور (بهشتی درونی) بودا را تجربه نکردم و هیچ صوت مقدس (بهشتی درونی) را نشنیدم. احساس می‌کردم تمرین در آنجا راه درستی نیست، بنابراین وقتی استاد را شناختم، صمیمانه از استاد خواستم که به زودی به من برکت تشرف را دهد، تا در مسیر رستگاری که همیشه آرزوی آنرا داشتم ادامه دهم. پس از دریافت تشرف از استاد، زندگی من به فصلی جدید و بسیار شاد تبدیل شده است. من نور و برکات استاد را به وفور تجربه کرده ام. وقتی سوپریم مستر تلویزیون را روشن میکنم، اغلب می بینم که استاد از صفحه تلویزیون خارج می شوند. در مدیتیشن احساس سبکی می کنم و به راحتی می توانم به تمرکز برسم. من یک تجربه درونی داشتم که در آن استاد یک ردای سفید زیبایی بر تن داشت و نور ساطع شده از ایشان، بسیار درخشان بود و اطراف را به زیبایی روشن می کرد. من هر روز برکتهای استاد را احساس می کنم که بسیار قوی هستند. من در روز کار می کنم و شب ها به طور مداوم مدیتیشن می کنم بدون اینکه احساس خستگی کنم. مرسی استاد عزیز که روحم رو نجات دادید. دلم برایتان بی نهایت تنگ شده.

پس لطفا بیدار شوید. خودتان را نجات بدهید. حداقل بروید استاد صادق‌تری پیدا کنید و راهتان را هموار کنید به سوی آینده‌ای بهتر برای خودتان، فرزندان و همچنین نوه‌ و نتیجه‌ و نبیره هایتان، و برای دنیایمان در سطح مسئولیتی عظیم تر.

پس امروزه، حتی تشخیص اینکه چه کسی کیست، بسیار دشوار است. این برای افراد بیچاره و آسیب‌پذیر مشکل است که حتی به ‌جایی اعتماد کنند. و برعکس، یک استاد واقعی، پاک‌دل و بسیار روشن‌ضمیر باید خود را پنهان کند، باید در انواع موقعیت‌ها و ظاهرهای مختلف استتار کند تا دشمنان زیادی سریع به او حمله نکنند یا او را نکشند. مثلا، دشمنان و نیروی منفی را تا آنجا که ممکن است گیج کند، تا بتواند به ممارست معنوی ادامه دهد و به کمک در پشت‌صحنه برای رهایی روح‌ها ادامه دهد، "آنها" می‌توانند به هرکسی که واقعاً می‌خواهد به "خانه" برود، کمک کنند. اما این وضعیت می‌تواند برای پیروان این استادانِ پاک نیز مشکل‌ساز باشد، زیرا آن‌ها نیز آسیب‌پذیر هستند. آن‌ها به طور کامل روشن‌ضمیر نشده‌اند و همچنان تعصبات خود، پیشینه‌ها، باورها، شایعات همسایگان، انتقادهای خانواده و انواع مختلفی از مسائل که به آن‌ها حمله می‌کند را دارند. بنابراین گاهی اوقات ترک کردن یک استاد خوب هم آسان است، زیرا شما نمی‌توانید تشخیص دهید.

لائوتسه چیزی مشابه گفته است که فرد خردمند شبیه احمق به نظر می‌رسد. البته دقیقاً به این صورت نیست، اما چیزی شبیه به آن است. بنابراین، فرد خردمند همیشه آن‌طور که انتظار دارید به نظر نمی‌رسد. آنها باید کار خود را در خفا، اما به طور آشکار انجام دهند. در خفا، اما به‌ طور آشکار. چطور باید این کار را کرد؟ از من نپرسید. مانند جاسوسان واقعی، جاسوسان خوب، باید اینطور عمل کنند. طوری رفتار می‌کنند که انگار هیچ‌کس نیستند. که انگار چیزی نمی دانند، یا مثل بقیه رفتار می کنند، همان شلوار، همان کت‌ وشلوار، همان تاکسیدو را می‌پوشند و به مهمانی‌های مختلف می‌روند. حتی اگر قبلاً هرگز سیگار نکشیده باشند، اگر جایی باشند که همه سیگار می‌کشند، آن‌ها هم سعی می‌کنند سیگار بکشند ــ اینطور به نظر می رسد. یا سعی می‌کنند چیزی بنوشند؛ شبیه دیگران به نظر می‌رسند، اما واقعاً این‌طور نیست. آنها جاسوسان واقعی هستند، و برای انجام مأموریت یا استخراج اطلاعات هستند. آن‌ها مانند سایر مهمانان در مهمانی برای خوش‌گذرانی آنجا نیستند. نکته این است.

و مانند پلیس، گاهی اوقات مجبورند وانمود کنند که یک مجرم هستند، وارد مناطقی شوند پر از مجرمین، با مجرمان کار کنند، مثلا فروشندگان مواد مخدر، یا در بازار سیاه، یا قاچاقچیان انسان، تا بتوانند مجرمان واقعی پشت صحنه را شناسایی کنند. اما مجبورند شبیه آن‌ها به نظر برسند. حتی اگر تظاهر به استفاده از مواد میکنند، مثلا دود را فرو نمیبرند یا چنین چیزی، این کار را می‌کنند که شبیه بقیه باشند، تا مجرمان در آن باشگاه، آن منطقه، یا آن مهمانی به آن‌ها اعتماد کنند، همه چیز را به آن‌ها بگویند و آن‌ها را به عنوان اعضاء یا دوستان خود بپذیرند تا بتوانند به ‌آرامی و مخفیانه به عمق این سازمان نفوذ کنند و مجرمان را شناسایی و دستگیر کنند. اما با انجام این کار، گاهی اگر مثلاً به یک مرکز قاچاق انسان یا یک خانه فساد بروند، وای به حال آن پلیس اگر همسرش از آنجا رد شود و او را در حال خروج از آن مکان ببیند. می‌توانید تصور کنید؟ و این پلیس هرگز نمی‌تواند به همسرش درمورد شغل مخفی‌اش بگوید. موضوع این است.

بنابراین، برای آن پلیس فداکاری بزرگی است که امنیت خود و خوشبختی خانواده‌اش را به خطر می‌اندازد و و نه فقط در مورد همسرش، بلکه ممکن است فرزندانش یا بهترین دوستش هم او را در حال خروج از آن منطقه، آن خانه فساد مخفی یا هر چیزی ببینند، جایی که همه می‌دانند چه چیزی درون آن در حال رخ دادن است. استاد، استاد پاک و واقعی که در این دنیا کار می‌کند، کارش سخت تر از آن است ــ هزار بار سخت‌ تر و خطرناک ‌تر است. بنابراین، امیدوارم برخی از شما بیش از حد به این موضوع فکر نکنید که چرا استاد بیشتر کار نمی‌کند، چرا به اینجا و آنجا نمی‌رود، چرا به این فرد یا آن فرد کمک نمی‌کند... به آن آسانی نیست.

بسیارخب. فکر می‌کنم که زیاد صحبت کرده‌ام – چون تیم من باید بعد از این سریعاً این [پیام] را برای شما آماده کند. همچنین وقتی آن را برای ویرایش یا تأیید به من بازمی‌گردانند، من باید چک کنم آیا چیزی کم و کسر است یا خیر. پس بعدا دوباره صحبت خواهیم کرد. فکر می‌کنم توان دستگاه ضبط‌م در حال اتمام است، بنابراین قبل‌از اینکه آن با من خداحافظی کند، من با همۀ شما خداحافظی می‌کنم.

روح شما زیباست، چه شاگرد من باشید و چه نباشید. لطفاً دوری کنید از هر چیزی که فکر می‌کنید ممکن است به شما آسیب برساند یا از شما سوء‌استفاده کند. سعی کنید چشم بصیرت خوب خود را باز نگه دارید تا بتوانید مشاهده کنید که هر کسی چطور است، چه کسی خوب است، چه کسی خوب نیست - برای محافظت از خود، خانواده، فرزندان، دوستان و غیره. و اگر چیز دیگری نمی‌دانید، دعا کنید و خدا را شکر کنید. خدا را شکر کنید بابت هر آن چیزی که دارید. خدا را شکر کنید که بهترین‌ها را برای شما فراهم کرده.

فقط خدا را شکر کنید. از همه استادان به خاطر رحمتشان تشکر کنید که در هر شرایطی به شما کمک ‌کنند و شما را به بهترین مکان برای روحتان و بهترین محافظت برای خانواده‌تان برسانند. فقط ستایش و شکر کنید. "آنها" را ستایش کنید و از "آنها" تشکر کنید. خدا را ستایش کنید و خدا را شکر کنید برای هر چیزی که "او" بعنوان بهترین برای شما ترتیب داده است. از همه استادان تشکر کنید، همه استادان را هم ستایش کنید برای بهترین‌های زندگی‌تان. و منتظر رسیدن بهترین‌ها باشید. وقتی فرصت می آید آنرا از دست ندهید. شما باید همیشه هوشیار باشید و منتظر اتفاقات خوب باشید، هر آنچه که منتظرش هستید. بهترین کار این است: منتظر روشن‌ضمیری باشید، منتظر رستگاری باشید. خدا را ستایش کنید، اساتید را ستایش کنید، خدا را شکر کنید، اساتید را شکر کنید بخاطر آن و هر چیز دیگری که "آنها" برای زندگی شما ترتیب می‌دهند - بهترین برای زندگی شما.

متشکرم از همه شما کسانی که گوش می‌دهید و سعی می‌کنید باور کنید. فقط خدا را ستایش کنید، اساتید را ستایش کنید. اگر نتوانم از نظر فیزیکی به همه کمک کنم، هرطور بتوانم به‌طور نامرئی کمک می‌کنم. باور کنید، به من اعتماد کنید. چرا این را به شما بگویم؟ من شما را نمی‌شناسم؛ شما حتی من را نمی‌بینید. اما این کاری است که همواره برای همه شما انجام می‌دهم، برای همه موجودات روی این سیاره. خداوند شاهد من است. همه بوداها، نیت و هدف روح من را میدانند! باشد که همه شما متبرک باشید، محفوظ باشید، مشمول بهترین‌ها باشید: روشن‌ضمیری و رستگاری و زندگی خوب اکنون و در آخرت. آمین. خدایا، سپاسگزارم، بخاطر این. خدایا، سپاسگزارم، بخاطر همه‌چیز. سپاسگزارم.

Photo Caption: مسیر ناهموار، پایان هموار. بگذار خدا رهبری کند. صبور باش.

دانلود عکس   

بیشتر تماشا کنید
همه قسمت‌ها  (10/10)
بیشتر تماشا کنید
آخرین ویدئوها
2024-09-15
45 نظرات
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید